پریروزها بود که دیگر کوتاه آمدم و زدم گوگل ریدرم را مارک آل از رد کردم. بی انصاف از هر ور می گرفتمش، از آن یکی ور هی زیاد می شد! من هم که مشغول صدای هواپیما در آوردن و قوطی بازی و کارتون دیدن هستم، هی این لامصب زیاد می شد و خلاصه که از دستم در رفته بود. من هم به قول اون آهنگ قدیمیه: "فکر یه چاره کردم!" همون که می گفت: من هم عکساشو پاره کردم، نامه هاشو پاره کردم، فکر یه چاره کردم!!
*
دیگه همین. از اون موقع تا حالا، عین یک دختر دسته گل که مشقاشو تا می رسه خونه می نویسه و تا شب خیالش راحته، تا لیدی می خوابه و یک کم کارای خونه را سر و سامون می دم، تند وتند همه پست ها را می خونم! بعد یکی دو تایی را می رسم که کامنت هم بذارم. بعضی ها را هم لایک می زنم. از قدیم گفتن: گاماس گاماس!
*
نمی دونم چرا اون بانویِ جدیِ درونم را گم کردم. شاید به خاطر شعرهای فی البداهه ای ه که هی برای این دخترک می خونم یا صداهای عجیب و غریبی ه که در می آرم تا بخنده. خلاصه که ورژنِ جلفِ بانو، فعلا رو بورسه! اما بانو با همین ورژن جدیدش، وبلاگ خونیش "آپ تو دیت"ه. یعنی الان گودرش صفره.
*
ما اینیم!
۵ نظر:
من که همچینی دو تا فولدر درست کردم ماااه. اولیش اونایی هستند که از واجباتند برام خوندنشون و گل و بلبلند ( باید یه روز بنویسم که گل و بلبل از نظر من یعنی چی!) یک دسته هم هستند که من همینطوری میخونمشون: بعضی ها شیک. بعضی ها جلف، بعضی ها سنگین، سبک، و... اینا که تعداشون هم زیاده وقتایی خونده میشند که وقتم خیلی زیاد باشه. وبلاگای گل و بلبلم رو که خوندم. اگه وقت داشتم اینا رو میخونم ولی اگه بعد از دو سه روز نخوندم، مارک ال ریید رو شاقشه
ضمناَ بنده مامان فراز هستم. از این لحاظ میگم که انگار جایی برای اسم نداره این کانتدونی
ما خواننده ی همه ی ورژن های شما هستیم.
:)
همین ورژن جدیدی که گفتی یک تعالی در خودش نهان داره. دریابش...
راستی ممنون که در این گرفتاری کامنت برایم گذاشتی که تلنگری بهم زد و در جوابش مطلبی نوشتم. حالا اگه مشق هاتو نوشتی سری بزن...
همین ورژن جدیدی که گفتی یک تعالی در خودش نهان داره. دریابش...
راستی ممنون که در این گرفتاری کامنت برایم گذاشتی که تلنگری بهم زد و در جوابش مطلبی نوشتم. حالا اگه مشق هاتو نوشتی سری بزن...
مامان فراز، حالا من توی لیست گل و بلبل هستم یا رفتم توی جلفا؟! انگلیسیشو بگم فراز برات ترجمه کنه؟!
پریسا، خیلی ممنون. کوچیکم!
زرافه خوش لباس، واقعا همین طوره. باید دریابمش. خیلی روزگار شیرینیه. از مطلبت هم ممنون. راستش اومده بودم بگم که من تلفن را می کشم، از بس که لیدی را از خواب می پرونه. بعد هم این که محل نده به این کامنتهای چرت و پرت.
ارسال یک نظر