سر در نمی آرم که توی مخ بعضی ها چی می گذره؟! مثلا من دو روزه موندم خونه "آف سیک"* و این همکارم درست سر ساعت 3.5-4 زنگ می زنه و حرفها و سوالهای چرت می پرسه! خب یک کم فکر کنه ببینه کسی که مونده خونه و حالش خوب نبوده، شاید خواب باشه.
*
حالا شما که از خودمونین، مگه این وبلاگها و گوگل ریدر می ذارن که آدم استراحت کنه!
*
بعد هم این که من و فندق جان خوبیم. یک کم پشه لگدمون زده بود که برطرف شد. نمی شه که همه چیز را اینجا بنویسم. به قول آقای امیدوار اونوقت آقایون به سختی از این مکان عبور می کنند. راستی این همکارم دیروز می پرسه که خب حالا بگو ببینم چی ات شده؟! باید بگم که یک پسر جوانه؟! ... خدا به همه-منجمله این همکار من که ادعای کمبریجش گوش فلک را کر کرده- عقل و درایت عنایت کنه.
*
من برم تا بیشتر از این جفنگ ننوشتم براتون.
*
نمی شه این را هم باید بگم. یادتونه خیلی وقت پیشا توی یک مصاحبه تلویزیونی از یک کشاورزی پرسیدن که چی به زمینت می دی که انقدر حاصلخیز شده؟ طرف هم یک نگاه کرد توی دوربین و گفت:" بسم ا.. الرحمن الرحیم. پهن!" حالا قضیه مواد توی مخ همکار بنده است احتمالا!!!
*off-sick
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر