من همان بانوی قبلی هستم! در آستانه سی سالگی. مادر یک عدد دختر یک سال و خرده ای. همسر آقای آرام. قبلاها کارمند بودم و درس می خواندم. الان در جوار دختر در منزل هستیم. بیشتر روز را در لباس راحتی سپری می کنیم. با هم بازی می کنیم، تلویزیون تماشا می کنیم، اگر هوا خوب باشد ددر می رویم، با همه هاپوها و پیشی ها و جوجوها احوال پرسی می کنیم، کافی شاپ و رستوران می رویم و آنجا را به گند می کشیم، اگر هوا سرد باشد و باد و باران داشته باشد می رویم به سالن بازی بچه ها. خلاصه که به خودمان خوش می گذرانیم. خیلی روزگارمان رنگی تر از آن روزهایی است که اینجا نوشته بودیم، مهندس تمام وقت و محصل پاره وقت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
راستی این یکی از معدود " درباره ی من" هایی بود که خیلی دوست داشتم.
ارسال یک نظر