۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

...

بالاخره عزممان جزم شد و قیر و قیف و مسوول را جمع نمودیم تا دو خط ثبت خاطرات بنماییم و فکر خود را رها کنیم از دست نگرانی بابت خالی ماندن این صفحه. راستش را بخواهید اشکال اصلی برمی گردد به این که آی پد، فونت فارسی ندارد. یک برنامه فارسی نویس هم که پیدا کردم، حدود سه چهار خط بیشتر نمی نویسد و بعد هنگ می کند. این است که جزو اولین کسانی هستم که پست های دوستان را می خوانم اما توان کامنت دادن به فارسی ندارم، همچنین گودر اینجانب همیشه صفر است اما بدون کامنت!
-
خلاصه که هرجایش را می گیری از یک جای دیگر در می رود!
*
از پیشرفتهای دختر بگویم که دیگر درست و حسابی راه می رود।.خیلی هم با احتیاط. به نظرم قبلا هم گفته بودم که خیلی محتاط است।.مثلا همان موقع که می توانست با کمک میز و صندلی بایستد و نمی دانست چطور بنشیند، بعد از دو سه باری که زمین خورد، دستش را بی خود ول نمی کرد. هرجا که خسته می شد، داد و بیداد راه می انداخت که کمکش کنیم تا بنشیند. خودش هم خیلی زود یاد گرفت تا دستش را روی زمین بگذارد و مانع افتادن بشود।.الان برای راه رفتن هم همین جور دقیق است. خیلی با احتیاط است و کلا فقط دو سه دفعه جدا زمین خورده است।.جلسه پیش در جیمبوری، معلمش هم به این نکته اشاره کرد و با خنده بهش گفت: لیتل میس کرفول!
*
ده روزی می شود که از ایران برگشته ایم. دوستش دارم.می توانم به جد بگویم که می خواستم برگردم. اما این دفعه آخر کمی شل شدم. نمی دانم از هوای آلوده بود که اغلب بچه ها سرفه می کردند و دست جمعی شربت ضد حساسیت می خوردند، یا بچه های اطرافیان بودند که والدینشان با قانون جنگل بزرگشان می کردند و راه و بی راه جیغ بچه من را در می آوردند چون زورشان بیشتر بود، یا بزرگترهایی که فکر می کردند بچه داری خودشان درست است و تا اینجا هم فرشته ها دختر من را بزرگ کردند یا علتش فراتر از این ها بود که انگیزه من را کم کرد.
*
امسال خونه تکونی تعطیله! شاید هفت سین هم نداشته باشیم. اگر چنین بشه، اولین بار در عمرم می شه. فعلا که تصمیم این جوری شده.

۲ نظر:

پریسا گفت...

خوش باز آمدی!
لیتل میس کرفول رو هم ببوس. راستی چرا هفت سین رو تعطیل کردی؟

banooH2eyes گفت...

مرسی.
چون شوهرم گفت که از مراسم عید و این حرفها همه اش استرس خونه پاک کردن و عید دیدنی زورکی توی ذهنش هست. برعکس من که همیشه با این سنت ذوق مرگ می شدم. گفتم یک امسال اونجوری رفتار کنیم که اون دوست داره تا یک خاطره خوب براش بمونه! ما هم ببینیم که این مدلی چه اتفاقی می افته! هفت سینش را هنوز معلوم نیست. شاید هم داشته باشیم