۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

آزادی

از بین چهار گزینه زیر، گزینه "آزادی" را انتخاب کنید. ترکیب گزینه ها هم جایز است! ولی سهم هر کدام را شرح دهید.

تصور کنید فردی را که مادرش پیر و زمین گیرو تنها است و بسیار نق می زند:

1- فرد می گوید: حوصله اش را ندارم. از بس که نق می زند، جان آدم را به لبش می رساند. "دلم" نمی خواهد ببینمش. به من چه که تنها و زمین گیر شده است؟

2- فرد می گوید: می دانم که تمام مدتی که پیش او هستم باید به درد و دل هایش گوش بدهم؛ اما اغلب اوقات "فکر" این که او روزی مرا به دنیا آورده است، مسکنی می شود برای شنیدن این ناله ها. از طرفی می دانم که " از هر دست بدهی از همان می گیری"، می ترسم که سر خودم هم بیاید.

3- فرد از "دیگری" می شنود که: بی کاری که می خواهی وقتت را با او بگذرونی؟ خوشت می آد یکی غر به جونت بزنه؟ خب حالا اومدیم و رفتی، چی شد؟ او که دوباره بعدش تنهاست؟ تو فقط یک ساعت غر و نق گوش دادی و هیچ چی به هیچ چی. ولش کن. بیا با هم بریم بگردیم.

4- فرد از" او" می شنود که: از ابتدا هشدار این روزها را به بشر داده است. هشدار روزهای پیری و زمین گیری. در عین حال هم آگاهی داده است که دوران بارداری دوران سختی برای مادر بوده است و هم این که اعمال هر چقدر کوچک، حساب و کتاب دارد . او حق "اف" گفتن به مادر (و پدر) را هم از فرد گرفته است.

هیچ نظری موجود نیست: