۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۰, جمعه

درباره من...اردیبهشت 95

یک زن 34 ساله. مادرِ یک دختر شش ساله و یک پسر یک سال و نیمه. بعد از سه سال، هوای وبلاگ نوشتن دارم. دوست دارم تجربیات سه سال گذشته رو هم گاهی یادآوری کنم. مهمترین چیزی که یادگرفتم تو این دوره، این بود که "تو لحظه باید زندگی کرد". یاد که نه، با گوشت و پوستم لمسش کردم و حالا هر روز دارم تمرینش می کنم...ه

۲ نظر:

پریسا گفت...

سلام وصد سلام. چقدر خوشحالم که باز نوشتی و خبری ازت گرفتم. مادر شدن دوباره مبارک. منهم بعد از مدتهای طولانی باز کم و بیش می نویسم. وبلاگستان خیلی بی رونق شده با این وجود خوبه که بنویسیم. در انتظار نوشته هات هستم. هنوز هیجانزده ام و ذوق زده که یک دوست خوب قدیمی رو دوباره پیدا کردم.

banooH2eyes گفت...

سلام و صد سلام از بنده پریسا جان
ممنونم از لطفت. من هم خیلی خوشحالم که اومدم و می بینم که می نویسی و هستی.... فکر نمی کردم کسی مونده باشه این دور و برها :)