در راستای حوصله نداشتن و این صوبتا، کلی از رفقای فیس بوک را دیلیت کردم. اونهایی که فقط محض فضولی اومده بودن و ازشون فقط اسم و فامیل مستعارشون معلوم بود و یک عکس بی ربط از در و دیوار، جزو اولین نفرها بودند. بعد هم اونهایی که تو زندگیمون یک دفعه 20 سال پیش از کنار هم رد شده بودیم و هیچی از هم نمی دونستیم به غیر از اسم هم که یکبار یک کدوممون سرچش کرده بودیم. خلاصه که رفقا خیلی کم شدند، اما خیال من از فضولی بقیه راحت شد.
*
... مریض شدم من؟
*
... مریض شدم من؟
۲ نظر:
نه. مریض نشدی. نگاه آدم به موضوعات مختلف عوض میشه. یک موقع دوست داری که هر آشنای دور و نزدیکی در فیس بوکت باشه. یک وقت هم دوست نداری.
شاید هم این طوره که می گی. خودم در عین حال که احساس خوبی داشتم از دیلیت کردنشون، عذاب وجدان هم داشتم.
ارسال یک نظر