۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

روزهای داخل وطن

دقیقا یک هفته ای هست که به همراه لیدی در وطن ساکن هستیم. جای همه دوستان خارج نشین خالی. از وقتی هم که رسیدیم به امر خطیر مهمان بازی مشغولیم.
گفتیم که یک وقت فکر نکنید ما بی وفاییم. نه! نشسته ایم با دوستان و آشنایان راجع به زایمان و خواب و بچه بغلی و بوس و ... صحبت می کنیم. در باقی اوقات هم لیدی زحمت می کشند و وقتمان را بر می کنند.
ب.ن. من "ب" مثل آخر توب یا اول بارتی!! را با کامبیوتر برادرم بیدا نمی کنم. کمک کنید :)

هیچ نظری موجود نیست: