۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه

18- آقای پدر

قبلا هم از روابطمان و نظرم در این باره نوشته ام. امشب که تماس گرفته بود، به من می گفت: طاقت ندارم صبر کنم تا ببینمتون و در بغلم بگیرمتون.
یک ساعت بعد با خودم فکر می کردم، من با وجودی که او را خیلی دوست دارم، اما هنوز به او می گویم آقای ج. (نام فامیلش!). او به من می گوید: بابا! از روی محبت و من هنوز نمی توانم در ذهن و کلام، پدر یا بابا را برای غیر از پدرم به کار ببرم.
در مورد مادر هم، ایضا.
نمی دونم، بعضی از عروس ها ازهمان مراسم خواستگاری چه طوری به مادر و پدر همسرشون می گن: مامان وبابا؟ یعنی، اشکال از من ه؟

هیچ نظری موجود نیست: