۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه

40- خواب و رادیو بانو و عقال


دی­شب قبل از خواب مرتب با خودم می­گفتم که خواب شیرین بامداد رحیل ---باز دارد پیاده را ز سبیل و تصمیم گرفتم که نیم­ساعت بعد از نماز را بیدار بمونم که خدای نکرده از سبیل عقب نیفتم. بعد از نماز مشغول کشتی­گرفتن با خودم بودم که نپرم زیر لحاف گرم که آرام خیلی محترمانه ازم خواست که بیدار بمونیم. وقتی رفتم از بالای تخت عینکم را بر­دارم، به لحاف نگاه هم نکردم و با خودم می­گفتم شاعر هم می­دانست که "شیرین" ه.

****

مدتهاست که رادیو­بانو خاموش است! راستش بهتر بود که در همان اولین پست هر موضوع، تیترها را تعریف می کردم. اما خوب ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. رادیو­بانو مربوط به جملات و مواردی است که بانو عینا از فرد دیگر منتقل می­کند. گاهی ممکن است جملات خیلی از سطح او بالاتر باشد و او آرزوی رسیدن به آن مراحل را در سر بپروراند و گاهی هم او از زور تعجب آن ها را می نویسد تا نوشته باشد!! تشخیص آن با شما.

****

می­گوید:" علم بدون عقل عقال* کننده اغراض و غرایز، عامل مباهات می شود. عقل نظری، عقال و پایبند انسان نسبت به پذیرش باطل، و حوزه فعالیت آن اعتقادیات است در حالی که عقل عملی عقال و پایبند انسان در برابر غرایز حیوانی و هواهای نفسانی است."


*عقال: رسنی که بدان ساق شتر بندند و یا پای دیگر ستوران بندند (لغت نامه دهخدا) – عامل کنترل کننده

هیچ نظری موجود نیست: