دیشب پس از یک روز کاری سخت، رفتم ورزش و بعد از انواع و اقسام ورزش با دستگاه، با توپ گرد آبی (!)، با وزنه و بدون همه این ها رفتم توی سونای خشک نشستم.
اول، این که من واقعا نمی فهمم که این مردمی که بدون لباس جلوی هم از این سونا به آن سونا رژه می روند چه احساسی دارند. حالا گیریم که همه هم زن، آیا توجیه میشود که آدم کاملا لخت باشد؟ با خودم فکر میکنم که شاید من عادت ندارم و این تنها دلیل است. اما نمیتوانم این استدلال را از خودم قبول کنم!
بعد، همینطور که برای خودم در آن گرمای یککم بیشتر از مطبوع(!) استراحت میکردم و لذت میبردم*، دخترکی هندی که از هر دو پایاش صدای جیرینگوجیرینگ میآمد، نشست روبرویام و شروع کرد به حرفزدن. من هم که خدای سکوتکردن در موقع خستگی و محیط ناآشنا هستم، نگاهش میکردم. او یکنفس حرف میزد، از شوهرش، از پدرش، از کرمی که آدم را سفید میکند، از اینکه مردانهاش را برای شوهرش خریده!، از پسری که دوستش دارد و در همین ورزشگاه است، از این که او احتیاج به کرم ندارد از بس خودش سفید است، از این که امروز که او را دیده به خاطر علاقه زیاد لپش قرمز شده. از من پرسید میدانی که احساس کراش** داشتن چهجوری است؟ من که تا آن لحظه به انگلیسی خودم مشکوک شدهبودم، با تعجب پرسیدم: ازدواج کردی یا کراش داری؟! گفت: ازدواجم مشکل داره ولی من نمیخواهم راجع بهاش حرف بزنم. گفتم: باشه حرف نزن. و او همه مشکلاتش را گفت و از ازدواج قراردادی و کراشاش هم حرف زد و انقدر صحبت کرد که من برای اولین بار در سونای خشک خیس عرق شدم! هر دو جمله یک بار هم تاکید میکرد که نمیخواهد راجع به موضوع حرفی بزند.
*به ریلکس کردن/شدن به فارسی چی بگم؟
**crush
اول، این که من واقعا نمی فهمم که این مردمی که بدون لباس جلوی هم از این سونا به آن سونا رژه می روند چه احساسی دارند. حالا گیریم که همه هم زن، آیا توجیه میشود که آدم کاملا لخت باشد؟ با خودم فکر میکنم که شاید من عادت ندارم و این تنها دلیل است. اما نمیتوانم این استدلال را از خودم قبول کنم!
بعد، همینطور که برای خودم در آن گرمای یککم بیشتر از مطبوع(!) استراحت میکردم و لذت میبردم*، دخترکی هندی که از هر دو پایاش صدای جیرینگوجیرینگ میآمد، نشست روبرویام و شروع کرد به حرفزدن. من هم که خدای سکوتکردن در موقع خستگی و محیط ناآشنا هستم، نگاهش میکردم. او یکنفس حرف میزد، از شوهرش، از پدرش، از کرمی که آدم را سفید میکند، از اینکه مردانهاش را برای شوهرش خریده!، از پسری که دوستش دارد و در همین ورزشگاه است، از این که او احتیاج به کرم ندارد از بس خودش سفید است، از این که امروز که او را دیده به خاطر علاقه زیاد لپش قرمز شده. از من پرسید میدانی که احساس کراش** داشتن چهجوری است؟ من که تا آن لحظه به انگلیسی خودم مشکوک شدهبودم، با تعجب پرسیدم: ازدواج کردی یا کراش داری؟! گفت: ازدواجم مشکل داره ولی من نمیخواهم راجع بهاش حرف بزنم. گفتم: باشه حرف نزن. و او همه مشکلاتش را گفت و از ازدواج قراردادی و کراشاش هم حرف زد و انقدر صحبت کرد که من برای اولین بار در سونای خشک خیس عرق شدم! هر دو جمله یک بار هم تاکید میکرد که نمیخواهد راجع به موضوع حرفی بزند.
*به ریلکس کردن/شدن به فارسی چی بگم؟
**crush
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر