می گوید: او یکی است ولی نه یکِ عددی.*
می اندیشم: در یک مجموعه، هر کدام از اعضا فقط می توانند "یکِ عددی" باشند. این "یک " در این مجموعه کمترین مقدار وجودی است. اعضای این مجموعه مرز دارند و محدودند و می توان تعدادی از آن ها را با هم در یک زیرمجموعه قرار داد. این زیرمجموعه که مثلا از 10 عضو درست شده به مراتب از زیرمجموعه یک عضوی بزرگتر است (از نظر تعداد).
ادامه می دهم: او ادعا کرده است که یک عدد "یک" داریم که "یکِ عددی" نیست. پس هیچ دو یا سه ای برای او فرض نمی شود. با این فرض، این "یک" باید بدون مرز و نامحدود باشد. یعنی، در مجموعه هر عضو دیگری را مثل او فرض کنیم، یا خود اوست یا مثل او نیست.
به این نتیجه می رسم که: این یک که یکِ عددی نیست، بسیار بزرگ است.
از افکارم بیرون می آیم و می بینم که گفته است: هر چیزی که با وحدت نامبرده شود کم است، جز او که با این که واحد است به کمی و قلت موصوف نمی شود.**
*نهج البلاغه، خطبه 150
**نهج البلاغه، خطبه 63
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر