۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه

تو گفتی زمان چشم ایشان بدوخت؟


معمولا هر دو سه ماه یک دفعه جلسه گروه داریم. مدیر پروژه ها از پیشرفت کارشان می گویند و مدیر بخش هم در رابطه با پیشرفت کلی گروه صحبت می کند و از کارهایی که احتمالا در آینده به ما واگذار می شود. در آخر هم با افرادی که تازه به جمع ما وارد شده اند آشنا می شویم. از وقتی هم که مدیرمان تعویض شده، بعد از این جلسات برنامه نهار در رستوران داریم.

جمعه گذشته هم جلسه گروه داشتیم. مدیر هم که اصولا "از زیر کار در می رود"، چون مطلب زیادی نداشت برای توضیح دادن از ما خواست که برای بار صدم (به گمانم) خودمان را برای هم و برای اعضای جدید معرفی کنیم.

من بر خلاف سابق هیچ گونه احساس هول شدگی نداشتم، چون از بس که این جملات را تکرار کرده ام حفظ شده ام. با آرامش خودم را معرفی کردم و در آخر هم گفتم:
I have been here for a year!o

و خیلی جدی ساکت شدم. همان مدیر جدیدمان با شوخی گفت: تو که قبل از من اینجا بودی و من الان یک سال و نیم هست که اینجام!

من که انگار از وقتی از ایران خارج شدم، ساعت در مخم ایستاده است یک کم فکر کردم و گفتم:
You’re right. Less than two years then!o

و بقیه دیگر چیزی نگفتند. اما دقیقا دو سال و سه ماه است که من اینجا کار می کنم و واقعا نمی دانم چه جوری وقتی تاریخ می زنم ننویسم 2006 یا وقتی می نویسم 87 انقدر برایم عجیب نباشد!

هیچ نظری موجود نیست: