۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

دیوونه



گفت: فلانی گفته که این دختره که زیاد هم دیوونه نیست.
گفتم: دیووانه برای چه؟
گفت: آخه من شنیدم که .....

و من در تمام مدت صحبت های او داشتم به این فکر می کردم اولا که خودت مرض داری که سوال می کنی؟ به تو چه ربطی دارد که برای چه دیوانه هست، بعد هم این که ای وااای! آنجا پرونده همه زیر بغل همدیگر است و ملت با اطلاعات ناقصشان چه راحت همدیگر را قضاوت می کنند و چه راحت به هم دیوانه هم لقب می دهند. در آخر آیا واقعا راز کسی را دانستن و آن را بر ملا نکردن، کار دشواری است؟

امروز به مناسبت شهادت، کتاب جیبی ای را که روزی هدیه گرفته بودم، برای قطار سواری ام برداشتم. اندکی در رابطه با مقام عقل مطالعه کردم تا رسیدم به چند توصیه اخلاقی. آخریش این بود:

اداء امانت: 4- کسی که میت مومنی را غسل بدهد و در مورد او امانت را ادا کند خدا او را بیامرزد، از آن حضرت سوال شد: اداء امانت نسبت به آن میت چگونه است؟ فرمود: کسی را از آنچه در او می بیند خبردار نکند. *

در ادامه اش هم توضیحی آمده بود من باب نتیجه گیری و وظیفه آدم نسبت به آبروی زندگان. و من به طرف فکر می کردم که پرونده اش زیر بغلم بود و من حتی عکسش را هم درست ندیده ام.

*به یاد آنکه مذهب حق یادگار اوست

هیچ نظری موجود نیست: