۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

کل کل

کاشکی این تیم ذوب آهن ببازه زودتر و بره ته جدول یا این که پرسپولیس انقدر نبازه یا بابام دست از سر این تیم بر داره یا اون دختر کوچولوی درون من که یه روزایی چشم و گوش بسته عاشق باباش بود، بی خیال ما شه و برای هر کی که می گه "بالای چشم بابات ابرو ه" خط و نشون نکشه یا این که بابای آقای آرام هر بار که پرسپولیس می بازه یه چیزی به من نگه که به بابام بگم!
همین.

هیچ نظری موجود نیست: