۱۳۹۱ اردیبهشت ۳, یکشنبه

روز سه

با دوش آب گرم شروع شد. بعد هم صبحانه لذیذ  و ساده خانواده سه نفریمان تکمیلش کرد. انقدرسرمان گرم خرید و رستوران و تمیزکاری و مهمان بازی شد که نفمیدم چه طور گذشت.ه

چهار عدد گلدان خریدم. پشت پنجره آشپزخانه هستند. یکیشان یاس است. همین روزها گلهایش باز می شود. منتظر آنها هم هستم تا ببینم بو دارند یا نه. ه

گفتم که ماده ام مستعد است برای انتظار 

۵ نظر:

پریسل گفت...

هیوا جان، باز داری چی رو میشمری؟

banooH2eyes گفت...

برای یک آزمایش روز پنجشنبه باید برم که کلی نگرانم کرده. می شمرم که زودتر روزهاش تموم شن

پریسا گفت...

خیره انشالله...

عمه گفت...

من هم گل یاس خیلی دوست دارم اما فکر نکنم اینجا باشه من که ندیدم اگه مال تو بو داشت اومدم اونجا یکی می خرم آلان دو تا گلدون خالی دارم.
آخه به خاطر سرمازدگی اون دو تا گلدونی که داشتم تو بالکون "فاتحه من صلوات شدن :("
بی زحمت موبایلتم بده آخه پیغام دادم به یه شماره ای نمی دونم رسید یا نه. اگه رسید که پس درست دارمش

banooH2eyes گفت...

اون گلدونای بدبختی که من دیدم تو اون سرما، معلوم بود که دا فانی را وداع می کنند. حتما خبرت می کنم اگر گلاش بو داشت. مگه می شه از اینجا گل ببری اونجا؟
از پیغام هم ممنون. بوس به تو که انقدر به فکری:*