۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

نه نه نه

از کارهای تکراری این روزهایم یکی این است که وسایل پلاستیکی دختر را از وسط آشپزخانه جمع کنم و در طبقه پایین کابینت بگذارم. بعد او بیاید و در کابینت را باز کند و روی زمین بنشیند و این وسایل را در بیاورد و دانه دانه دور آشپزخانه بریزد. با این که در طول روز حدود ده بار این کار را انجام می دهم اما هر دفعه با خودم می گویم خدا را شکر که به ظرف و ظروف دیگر دست نمی زند. امروز اما کابینت مواد شوینده را باز کرده بود. در تمام مدتی که در آشپزخانه بودیم چندین دفعه به او گفتم : نه نه نه. به این کابینت نمی شه دست بزنی! بعد از مدتی دیدم که ایستاده جلوی همان کابینت و با خودش می گوید: "نه نه نه" و دارد در را باز می کند!
*
یکی دیگر از وظایفم این است که بعد از این که بازی اش تمام شد، اسباب بازی مذکور را جمع کنم و سر جایش بگذارم تا او بتواند با چیز دیگری بازی کند. از این که همه اسباب بازی ها ولو باشند، خوشم نمی آید. البته هر از گاهی تفریح است که همه را با هم بریزیم، اما معمولا جمعشان می کنم. بعد یک چند وقتی است که بعضی از وسایل را خودش در حین بازی سر جایش می گذارد.
*
آشپزی و تمیزکاری و غذا دادن و حمام کردن و خواباندن دختر هم که از واضحات است.
*
یک سری کار هم برای خودم لیست کرده ام که سعی می کنم زمانی که لیدی سرش به کار خودش است، انجام دهم. پی گیری رژیم غذایی و ورزش برای برگشتن به وضعیت سابق از لحاظ هیکل یکی از آن امور است. دیگری مطالعه جدی است. آخریش هم کار کردن روی مکالمه انگلیسی است.

۲ نظر:

مریم مامان آوا گفت...

بچه شرطی شده نسبت به در کابینت..حالا واقعا مراقب باش یه وقت به شوینده ها دست نزنه

پریسا گفت...

چه جالبه که همه ی بچه ها "نه" رو اینقدر زود یاد میکیرند.