۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

leaves of the jungle

دلم کوه می خواد. ساکت. پر انرژی. خودم باشم و خودم. نه. تو هم کنارم باشی. مثل اون روزای دانشجویی، که لحظه شماری می کردیم که به هم برسیم. با هم باشیم. ساکت، بدون این که حرف بزنیم، در سکوت برویم بالا. فقط صدای آب بیاد. با صدای پرنده ها. دوتایی به مسیر مشترکمون و لحظه های با هم بودنمون، فکر کنیم.
بعد، وقتی برگشتیم پایین و خستگی مون در رفت و دختر نازمون را تو بغل گرفتیم و اون به زبان خودش برامون حرف زد و ما به هم نگاه کردیم و گفتیم آخه اینو چی کارش کنیم، تو به جفتمون بگی " آی لاو یو مور دن د لیوز آو د جانگل!"