۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

مرا ببخش...

خیلی باهاس ببخشید که من رفتم و گم و گور شدم. ماجراهاش زیاده. اول این که مهمونهامون که بودند. بعد هم ماه رمضون شد. بعدتر هم مهمونهامون گفتند که پاشین با ما بیاین و ما خودمون مهمونتون می کنیم و ما هم در حالی که با دمبمان گردو می شکستیم، بدو بدو رفتیم دنبال خرید سوغاتی و اسباب لازم برای لیدی و این حرفها.
الان هم یک هفته می شه که دوباره اومدیم وطن و ما بدو اینترنت بدو!

۶ نظر:

هنا گفت...

خوب به سلامتی....تا باشه ازین گم و گور شدنا :))
ما هم اتفاقا امشب میخواهیم بریم وطن...یعنی همون پایتخت! من شماره ای ازت ندارم وگرنه می زنگیدم بهت.

banooH2eyes گفت...

چه خوب.الان برات کامنت خصوصی می ذارم و شماره ام را می دم. باشد که ببینیم همدیگرو

پریسا گفت...

خوب پس مسافر شدین. سفر خوش بگذره و همیشه خوب باشین.
:)

زرافه خوش لباس گفت...

اسم ليدي رو بذاريم "مسافر كوچولو" چطوره؟
اينترنت وطني از نوع هوشمندش همه جا هست و به مذاق ما خوش مي آيد
همونها كه شماره اش با 92 90 شروع ميشه...

زرافه خوش لباس گفت...

اسم ليدي رو بذاريم "مسافر كوچولو" چطوره؟
اينترنت وطني از نوع هوشمندش همه جا هست و به مذاق ما خوش مي آيد
همونها كه شماره اش با 92 90 شروع ميشه...

زرافه خوش لباس گفت...

اسم ليدي رو بذاريم "مسافر كوچولو" چطوره؟
اينترنت وطني از نوع هوشمندش همه جا هست و به مذاق ما خوش مي آيد
همونها كه شماره اش با 92 90 شروع ميشه...